+ هر که شد مَحرَمِ دل در حرم یار بماند
وآن که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من، عیب مکن!
شُکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
صوفیان واسِتُدند از گرو مِی همه رَخْت
دَلق ما بود که در خانه خَمّار بماند
محتسب شیخ شد و فِسق خود از یاد ببرد!
قصه ماست که در هر سر بازار بماند
هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حَسرَت شد و در چشم گُهربار بماند